آستان جانان

وجیزه ای درباره عرفا و سالکان طریق الی الله

آستان جانان

وجیزه ای درباره عرفا و سالکان طریق الی الله

دستمال اشک مرحوم میرزا جواد آقا تبریزی(ره)

يكشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۰، ۰۸:۵۱ ب.ظ

آیت الله العظمی میرزاى تبریزى (قدس سرّه) مقید بودند که دستمال سیاهى را که مخصوص گریه بر اهل بیت(علیهم السّلام) بود، در روضه ها با خود حمل کنند و به ندرت این کار را فراموش مى کردند. گاهى اتفاق مى افتاد که مرحوم میرزا(قدس سرّه) بدون برنامه ریزى قبلى در مجلس روضه شرکت مى کردند و به همین سبب دستمال همراهشان نبود، ولیکن ایشان در مجالسى که خبر داشتند روضه برگزار خواهد شد، دو دستمال حمل مى کردند: یکى سیاه که مخصوص گریه بر مصائب اهل بیت(علیهم السّلام) بود و اشک هاى خود را با آن پارچه مخصوص سیاه پاک مى کردند و دیگرى دستمال سفیدى بود که مخصوص پاک کردن بینى و دهان مبارکشان بود.


ایشان مقید بودند که اشک خود را با آن دستمال سیاه پاک کنند و همیشه مى فرمودند:«من این دستمال ها را براى قبرم مى خواهم و وصیت کرده ام که دستمال ها را در قبر من جاى دهند تا امانى باشد براى قبر و قیامت».

بعد از فوت مرحوم تبریزی(ره)، فرزندانشان دستمال ها را قبل از کفن کردن، هر چه جستجو کردند پیدا نکردن تا آن که نوبت به کفن کردن مرحوم میرزا(ره) رسید. همین که کفن را باز کردند، ناگهان مشاهده شد دستمال ها در کفن است و معلوم شد که مرحوم میرزا(ره) قبل از رفتن به بیمارستان (که آخرین بستری ایشان بود و در همان بیمارستان از دنیا رفتند) دستمال ها را در کفن خود قرار داده اند.


به حمد الله فرزندان مرحوم میرزا(قدس سرّه) موفق شدند که دو دستمال را یکى در دست مبارک و دیگرى را بر روى سینه ایشان جاى دهند و مرحوم میرزا(قدس سرّه) با این کار خود، به دیگران درس دادند که با تمسّک بر این روش، خود را از عذاب قبر در امان دارند و گریه هاى خود را در دستمالى خاص خشک کنند که فریاد رسى باشد در قبر و قیامت و راه گشایى باشد در محشر و این دستمال ها گواهى باشد بر ابراز ارادت میرزا(قدس سرّه) به اهل بیت(علیهم السّلام)، هنیئاً له عاش سعیداً و مات سعیداً.

مرحوم آیت الله مرعشی نجفی(ره) نیز در فرازی از وصیتنامه ی شریف خود می گویند: سفارش می کنم دستمالی را که اشک های زیادی در رثای جدّم حسین مظلوم(علیه السّلام) و اهل بیت مکرّم او ریخته و صورت خود را با آن پاک می کردم بر روی سینه در کفنم بگذارید.

پ.ن:

گفته می شود وقتی محمّد حنفیّه برای استقبال کاروان برگشته از شام، از مدینه خارج شد، صیحه ای بلند کشید و بی هوش شد و از اسب روی زمین افتاد. غلامش به سرعت خود را به امام زین العابدین(علیه السّلام) رسانید و ماجرا را به آن حضرت خبر داد.

امام سجّاد(علیه السّلام) در حالی که در دستش پارچه ی سیاهی بود و با آن اشک خود را برطرف می نمود از خیمه برون آمد و هنگامی که وقایع کربلا را برای عمویشان محمّد حنفیه نقل می فرمود اشک می ریخت و با همان دستمال سیاه، اشک خود را پاک می نمود.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۱۱/۰۹
طلبه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی