آستان جانان

وجیزه ای درباره عرفا و سالکان طریق الی الله

آستان جانان

وجیزه ای درباره عرفا و سالکان طریق الی الله

مهمان رسید

پنجشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۱، ۰۷:۰۴ ب.ظ

شهید صیادشیرازی نقل می کند:

بعد از عملیات کربلای 4 که شکست سنگینی خوردیم من که خیلی از نظر روحی به هم ریخته بودم با خودم گفتم که بروم محضرآیت الله بهاءالدینی و کسب روحیه کنم و برگردم.

بدون اینکه به کسی چیزی بگویم به راننده ام گفتم که پاشو بریم! گفت کجا؟ تا وقتی که به درب خانه آیت الله بهاءالدینی رسیدیم به او نگفتم کجا می رویم. وقتی در زدم (ساعت 2 شب که حتی وقت نماز شب هم نبود) دیدم ایشان با لباس کاملا آماده در را باز کردند

وقتی رفتم تو دیدم که بساط چایی و میوه هم آماده شده. خیلی تعجب کردم. پرسیدم آقا مهمان دارید؟ ایشان دستش را به طرف من دراز کردند و فرمودند بله مهمان دارم! والحمدالله رسید.

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۱/۰۵/۱۲
طلبه

نظرات  (۱)

سلام با اجازه به دلیل ارتباط موضوعی این مطلب را در وبلاگ شهداء منتشر کردم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی