آستان جانان

وجیزه ای درباره عرفا و سالکان طریق الی الله

آستان جانان

وجیزه ای درباره عرفا و سالکان طریق الی الله

۱ مطلب در خرداد ۱۳۹۱ ثبت شده است

وقتی داخل قهوه‌خانه شدیم، دیدم که بساط قمار، باز است.گفتم چکار کنم؟ بیرون رفتم، دیدم باران شدیدی می‌بارد و نمی‌شود بیرون ایستاد. ناچار داخل قهوه‌خانه شدم و در جائی نشستم و با یک نفر باب صحبت را باز کردم و بلند سخن می‌گفتم. بعد طوری شد که به لطف خدا با صحبت‌هایی که تمام قهوه‌خانه متوجه بنده شدند، و بساط قمارشان را جمع کردند و گوش به سخنان من دادند، و تقریباً تا صبح نخوابیدیم، و بنده برای این‌ها صحبت می‌کردم. در آخر هم صاحب قهوه‌خانه بسیار تشکر کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۱ ، ۱۸:۰۷
طلبه