آبروی آبرومند
شنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۱، ۰۵:۵۵ ب.ظ
شبی در حسینیه آیتالله سید رضا بهاءالدینی نشسته بودم. ناگاه فردی با ظاهری آراسته، قیافه ای مرتب که شخصیتی آبرومند از خود نشان میداد وارد شد و در گوشهای نشست.
لحظاتی بیش از ورود آن مرد نگذشته بود که ناگاه آیتالله بهاءالدینی اشارهای فرمودند و من به حضورشان شتافتم.
امر کردند که فلان مبلغ به این شخص بدهید. بنده هم اطاعت کردم. آهسته کنار او نشستم و شروع به سلام و احوالپرسی کرده، طوری که متوجه نشود و دیگران هم مشاهده نکنند، پول را در جیب او گذاشتم.
نماز تمام شد و او از حسینیه خارج شد. پس از چندی معلوم شد که وی در شهر خود توانایی مالی داشته، اما در مسافرت بی پول شده، ولی برای حفظ آبرو و شخصیت خود توان اظهار فقر و بی پولی نداشته است.
۹۱/۰۶/۰۴